حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

فانوس-148-آیاتی از کتاب قرآن

و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟! (2)

ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیری) داشتند! (4)

باز می‏گویند: «ما را چشم‏بندی کرده‏اند; بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‏ایم!» (15)

آنها خانه‏های امن در دل کوه‏ها می‏تراشیدند. (82)

از آنچه عمل می‏کردند! (93)

ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (95)

همان اقوامی که در شهرها طغیان کردند، (11)

چنان نیست که شما می‏پندارید; شما یتیمان را گرامی نمی‏دارید، (17)

و از این آبادی نشانه روشنی (و درس عبرتی) برای کسانی که می‏اندیشند باقی گذاردیم! (35)

ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و بعضی از آنان را صیحه آسمانی فروگرفت، و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر خود ستم می‏کردند! (40)

و ما تو را برای انجام هر کار خیر آماده می‏کنیم! (8)

کسانی که کافر شدند می‏گویند: «چرا آیه (و معجزه‏ای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بیم دهنده‏ای! و برای هر گروهی هدایت کننده‏ای است (;و اینها همه بهانه است، نه برای جستجوی حقیقت)! (7)

اگر بوسیل; قرآن، کوه‏ها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیل; آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آورده‏اند نمی‏دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت می‏کند (اما هدایت اجباری سودی ندارد)! و پیوسته بلاهای کوبنده‏ای بر کافران بخاطر اعمالشان وارد می‏شود، و یا بنزدیکی خانه آنها فرود می‏آید، تا وعده (نهایی) خدا فرا رسد; به یقین خداوند در وعد; خود تخلف نمی‏کند! (31)

آنها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند; و نمی‏دانند (عبادت‏کنندگانشان) در چه زمانی محشور می‏شوند! (21)

کسانی که قبل از ایشان بودند (نیز) از این توطئه‏ها داشتند; ولی خداوند به سراغ شالوده (زندگی) آنها رفت; و آن را از اساس ویران کرد; و سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت; و عذاب (الهی) از آن جایی که نمی‏دانستند به سراغشان آمد! (26)

باغهایی از بهشت جاویدان است که همگی وارد آن می‏شوند; نهرها از زیر درختانش می‏گذرد; هر چه بخواهند در آنجا هست; خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش می‏دهد! (31)

هدف این است که آنچه را در آن اختلاف داشتند، برای آنها روشن سازد; و کسانی که منکر شدند، بدانند دروغ می‏گفتند! (39)

آیا توطئه‏گران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فروبرد، و یا مجازات (الهی)، از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟!... (45)

(بگذار) تا نعمتهایی را که به آنها داده‏ایم کفران کنند! (اکنون) چند روزی (از متاع دنیا) بهره گیرید، اما بزودی خواهید دانست (سرانجام کارتان به کجا خواهد کشید)! (55)

و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات می‏کرد، جنبنده‏ای را بر پشت زمین باقی نمی‏گذارد; ولی آنها را تا زمان معینی به تاخیر می‏اندازد. و هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تاخیر می‏کنند، و نه ساعتی پیشی می‏گیرند. (61)

فانوس-147-آیاتی از کتاب قرآن

پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که تردیدی در آن نیست، جمع خواهی کرد; زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمی‏کند. (ما به تو و رحمت بی‏پایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)» (9)

محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است; (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند; ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است; و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست. (14)

اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شده‏ایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند ( یهود و نصاری) و بی‏سوادان ( مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‏اید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت می‏یابند; و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است; و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. (20)

بگو: «اگر آنچه را در سینه‏های شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را می‏داند; و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه می‏باشد; و خداوند بر هر چیزی تواناست. (29)

ولی هنگامی که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولی خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمی‏تواند وظیفه خدمتگزاری معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم; و او و فرزندانش را از (وسوسه‏های) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار می‏دهم.» (36)

و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‏گوید:) من نشانه‏ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‏ام; من از گل، چیزی به شکل پرنده می‏سازم; سپس در آن می‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏ای می‏گردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص ( پیسی) را بهبودی می‏بخشم; و مردگان را به اذن خدا زنده می‏کنم; و از آنچه می‏خورید، و در خانه‏های خود ذخیره می‏کنید، به شما خبر می‏دهم; مسلما در اینها، نشانه‏ای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید! (49)

(به یاد آورید) هنگامی را که خدا به عیسی فرمود: «من تو را برمی‏گیرم و به سوی خود، بالا می‏برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‏سازم; و کسانی را که از تو پیروی کردند، تا روز رستاخیز، برتر از کسانی که کافر شدند، قرارمی‏دهم; سپس بازگشت شما به سوی من است و در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داوری می‏کنم. (55)

هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (61)

و جز به کسی که از آیین شما پیروی می‏کند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهی است! (و این توطئه شما، در برابر آن بی اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده می‏شود، یا اینکه می‏توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسی نیست; بلکه) به دست خداست; و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) می‏دهد; و خداوند، واسع ( دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است. (73)

شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‏اند; (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‏کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) (110)

شما کسانی هستید که آنها را دوست می‏دارید; اما آنها شما را دوست ندارند! در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات می‏کنند، (به دروغ) می‏گویند: «ایمان آورده‏ایم!» اما هنگامی که تنها می‏شوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‏گزند! بگو: «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینه‏ها آگاه است.» (119)

(گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟! در حالی که) ممکن نیست هیچ پیامبری خیانت کند! و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) می‏آورد; سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، بطور کامل داده می‏شود; و (به همین دلیل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهند دید) . (161)

(اینها) همان کسانی (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانی بیاورد، که آتش ( صاعقه آسمانی) آن را بخورد!» بگو: «پیامبرانی پیش از من، برای شما آمدند; و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند; پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست می‏گویید؟!» (183)

و از اهل کتاب، کسانی هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند; در برابر (فرمان) خدا خاضعند; و آیات خدا را به بهای ناچیزی نمی‏فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب می‏کند، و پاداش می‏دهد.) (199)

و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود; و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت; و پدرشان مرد صالحی بود; و پروردگار تو می‏خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند; این رحمتی از پروردگارت بود; و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم; این بود رازکارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» (82)

و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند، (22)

و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‏کنند، (3)

بسوی فرعون بروید; که طغیان کرده است! (43)

و اگر سنت و تقدیر پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود، عذاب الهی بزودی دامان آنان را می‏گرفت! (129)

(آری،) انسان از عجله آفریده شده; ولی عجله نکنید; بزودی آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (37)

بگو: «من تنها بوسیله وحی شما را انذار می‏کنم!» ولی آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار می‏شوند، سخنان را نمی‏شنوند! (45)

فانوس-146

خب برای روشنتر شدن منجیان در ادیان نامهای منجیان در ادیان چیست در مسیحیت عیسی مسیح هست که مسلمانان حضرت عیسی مسیح میگویند و مسیحیان عیسی مسیح .در دین بودایی بودای پنچم نامند . و در زرتشتیان سوشیانت.و در اسلام امام زمان (عج) حضرت مهدی عج.در یهودیت ماشیح عبری هست میشود در غیر عبری به زبان مسیح و در مشخصه های این منجیان اینست که عیسی مسیح دو هزار و بیست و سه سال پیش در اعتقاد مسیحیت در اورشلیم در کوه جلجتا تپه ای بلند که جمجمه هم مینامند تصلیب شد.خب تا اینجا تمام شد بود اما سه روز بعد رستاخیز کرده و چهل روز بعد به آسمان رفت.در رستاخیز تغییر شکل عیسی مشهود بر مجدلیه و بر دو نفر دیگر در راه بوده که مجدلیه فکر کرد باغبان هست و به صورت دیگر بر ان دو نفر بین راه رفت و کتب را بین راه فهمانیده.جای زخم نشان دادن به شاگردان حالا در مسیحیت رسولان گویند در اسلام  حواریون حالا شاخه های در مسیحیت نزدیکتر به اسلام هستند مثل شاهدان یهوه که جمعیت قابل توجهی هم هستند.بودایی ها الان دالایی لاما را با روح بودا و درون او انگار منجی خود رهبر خود یعنی نماینده بودا انگار میدانند.انگار بودا هست اما نیست.یعنی هست در روح و بدن دالایی اما نیست به لحاظ جسمانی.اعتقادات مشابهی در بودائیان هست مثل از آسمان آمدن بودا یا در مسیحیت.در امر مریم مقدس هم به آسمان رفت هست. در امر یوحنا هم تحقیق تخصصی کنید به آسمان رفت هست.قبر نقاشی دفن و بلند شدن رفتن به آسمان در یک دایره شکل مانند هم هست.در نقاشی های کهن مسیح عیسی هم هست.در اسلام شخصیتی به نام مهدی هست شخصی که 255 در سامراء دنیا آمده 5 سالگی در دفن پدر بوده یعنی حتی افراد جمع را کنار زده و  مثل یک آدم بزرگ انجام کار دفن و نظارت کرده و حالا از 5 سالگی بنا به خطرات حکومت برای او دیگه ندیدنش مگر بصورت غیبت صغری نامند نائب داشته و غیبت کبری. ملاقات هایی  بصورت غیر مستقیم یا غیر هست در اینترنت از ملاقات با کفاش تا جمعیت برای دیدار و  اتفاقات آن تا امروزه.حتی در سالهای 59-67 در جبهه رزمندگانی.گویند 1187 سال سن دارد و در ظهورش مثل جوانی 30-40 ساله هست. یعنی کیفیت امر شخصی هست با سنی از عمر نوح بیشتر که چهره اش بین 30-40 میخورد. خب شخصی سن بالا اما در غالب جوان.سر همین مسئله چالش ها هست که برای امر سن نوح  را بیان میکنند.که میشود.بین دو شاخه شیعه و اهل سنت اختلاف سر  اینکه در عنوانی با عنوان دورانی یا آخر الزمانی دنیا می آید.شیعه میگوید هست و سن 1187 حالا هر سال بیشتر میشود دقیق آن و روز دقیقه هم هست که چقدر سن دارند.و در زرتشتیان سوشیانت هست که سود رسان نامند یعنی شخصی که سود او همه را در بر گیرد.نشانه های ظهور را که برسی کنید میبینید اتفاقات نشانه های غیر حتمی هم افتاده حتی تا ترک برداشتن دیوار مسجد تا مکان آن و... خب مسئله سر اینست که حدیثی هست که اعتبار شخصیت آن را معتبر بر زمینه زندگی او نمیدهند ولی گفته شده مسیح عیسی همان مهدی هست.سوال پیش می آید یعنی اینکه مهدی همان عیسی هست یعنی مسیح دوباره تولد یافته در قامت نرجس خاتون شده مهدی.یا نه اصلان مسیح همان مهدی بوده که گفته شده.چالش سر این مسئله باز در نقلی حدیثی یا تفسیری بر اینکه مهدی همراه عیسی هست همراهی باز تفاسیر مختلفه دارد که با هم هستند اما نیستند اما با هم در ارتباط هستند.با هم هستند تیپ مدل دالایی لاما که میگویند روح بودا در او هست چالش میشود که اگر زنده هست که روح در دیگری شخص  حیات خود چه میشود.عیسی بن مریم در مقابل دو قدرت روم و فریسیان تنها نیستاد در مقابل صدوقیان در مقابل خاخام های یهود در مقابل دولت روم که خطرناک در رفتار بودند در مقابل فریسیان خطرناک ایستاد.یک شخصیت مقاوم یک شخصیتی که شوخی بردار اصلان نیست درست که به مهربانی  در ذهن ها هست اما در مسائلی که زندگی میگوید شوخی بردار نیست حالا با توجه اعتقادات مسیحیان بر تصلیب که دیگر  شکنجه وحشتناک شد و تصلیب که اصلان دیگر در مصائب وحشتناکی آن از عملکرد آنها بیشتر نمایان شد.پس در اعتقاد اسلامی مسیح عیسی را تصلیب نکردند سر مسئله گناهان پسر انسان تصلیب میکنید هم امری هست وقتی گناهان زیاد بر دوش کسی بشود روح مسیحایی  بخاطر امر گناه در بدن ترک میکند.مثل شائول.منتهای مراتب فرق در امر شائول کجا عیسی کجا.یک این امر هست امر دیگر فرق پسر انسان در پسر خدا هست. روح مسیحایی در حد بسیار پری اعلاء در عیسی بوده که مرده زنده میکرده پرنده جان میداده اینها یک طرف کنترل کل طبیعت بشریت دستش بوده.از بادو طوفان کنترل طبیعت گسترده هست.اما مبحث سه روز جهنم رفتن و آمدن عیسی مسئله گناهان دوش گرفته. و چرا الهی مرا ترک کردی آن روح مسیحایی زیاد که در اسلام روح الله گویند حالا در مشخصه پدر و الله  کلمات اسم خدا که مسیحیت این فرق را یا اهورا مزدا یا یهوه.خب امر مسئله کتب مسیحیت شما وقتی بدید کسی نا اشنا باشد کتب اضافات رو یعنی تقسیم بر کل کتب مقدس کتب تورات تا کتب عهد عتیق میگویند اه همش احکام سنگین داره جنگ زیاد شده اینم همون دین خودمون با احکام خودمونه چرا عوض کنیم.حالا هر دینی مشخصا دفاعیات دوران خود میکند.ولی احکام انجیل حالا انجیل پولس که شریعت آزاد کرده گویند انجیل دیگریعنی چی اناتیما باد یعنی انجیل های قدیم نامعتبر میشود فقط انجیل پولس.یا مسیحیت پولسی یا مسیحیت نصرانی عیسی ناصری.در کل چهار انجیل رسمی  هست در مسیحیت.و کتب دیگر شامل خوانش مسیحیت.نصرانی ناصری عیسی ناصری عیسی مسیح شخصیت جذب کننده ای دارد چون شخص سرسختی  در زندگیش هست و در مقابل قدرت های ان زمان می ایستد آن هم قدرت هایی که واقعان در رفتار ترسناک هستند شخصیتی با پاهای صیقلی برنجی مانند که آنقدر شکسته شده بوده که گفتند تو که 50 سال نداری به انسان 30 مثال تو که هنوز 50 نداری یک امره شکستگی عیسی در نحیف شدنش امر دیگر.حالا عیسی چشمه حیات  در معجزات عالیه خب مشهور به تغییر چهره در قدرت امر اینها همه جذب کننده هست بله.منتهای مراتب وجودیت مثال یک پرنده حالا ترکیب به حیات تا درخت جابجا کنید ایمانتان خب اینها برای اشخاص در امر نیاز به طبیب نیاز به دیدن ایمان هست منتهای مراتب در اسلام این امر را نذر نامند همچنان که امام علی برای مریض شدن فرزندانش نذر کرد مطالعه باید شود پس نذر  امر  بقولی رمز کار هست. ایمان به امورات در مسیحیت تا حالا گل را به گوش مالید و چشم شستن. اینها رموز شفای امر در مرده برخیز .پس نذر در اسلام.نذر مثال حالا غذایی یا کمک به فقرا امری.در بودایی ها مراقبه خیلی هست مراقبه از خالی شدن ذهن تا مراقبه های خودسازی.اصلان خود عیسی مسیح گفت تا معجزه نبینند ایمان نیاورند.مسئله معجزه از شفا تا زنده شدن مرده تا کنترل طبیعت و...در اسلام تاکید بر پیامبر اسلام بر قرآن هست  که کل امر در قرآن کفایت میکند بر امر  برای پیامبر اسلام طبق قرآن در زرتشتیان آموزه های زرتشت .تایید نبوت یک پیامبر  نبی بر حالا کتاب معجزات و شفا تا کاری که شکست دهنده باشد چون نبی هستند خدا پشتشان هست دیگر برای همین برای طرف مقابل خطرناک هستند میدانند با خدا نمیتوان جنگ کرد.مدعیان مدعی هستند ما هستیم اما چون ادعایشان ثابت نمیکنند جذب بیشتر میشوند به آنها مثل ویساریون سرگئی تروپ تا افراد زیاد در امورات ادعایی بیشترن هم جذب میشند اما  عجیب هست.خب اصلان نمیشود تاییدشان کرد هر چی واکاوی میکنی ببینی چیزی ازشون در بیاد نمیاد مثل معجزه ای کاری شفایی چیزی.مگر طبق مستند انسان واقعان برای مادر جناب سرگئی توروپ دلش میسوزد فرزندش در زندان هست  گروه خطرناکی هم نبوده.بقولی دور همی بودند.اگه خطرناک استفاده سلاحی بود که کشف کردند و پول .پول اعضا دست رییس بوده که حتما برای مخارجشان بوده.سلاح اینها باید دید در ان کشور چگونه هست. حتما انجیل لوقا خواندن گفتن بریم سلاح تهیه کنیم.والا طبق برسی گروه ویساریون در مستندو عکس هایشان خطری دیده نشده. جز اینکه درون زندان هست و مادرش حتما و خانوادش در سختی مخصوصان حتما مادرش.این دلسوزی یا دل رحمی زمینه انسانی هست.ضمن اینکه بیشتر به یک دهکده داشتن دور همی خوش بودن.انگار مجتمع های مسکونی زدندو یک جایی  رو بلوک بلوک کردنو زندگی میکردن.جوان بود  موهاش سفید شد دستگیر شد.منتهای مراتب در این دوران اگه منجی جهانی باشه کار جهانی میکنه.حالا الان که دوران هرم قدرت قوی هست  اگه نهایت قبولش میکردند میزاشتنش قسمت جارو کردن حیاط کلیسا.نهایتش میشد مسئول باز و بسته کردن در کلیسا.اگه زنجیره جهانی رو نمی شناسید تمام  گورستان رو هم کسی بیاد بیاره بیرون بگند تو مسیح هستی همه میگند مسیح از آسمان میاد.شخصی بیاد  خود بودا باشه تمام کارهای بودارو کنه هم میگند بودا کاری میکنه که تو نمیکنی. حالا ظهور  منجی اسلام در احادیث روایات که وحشتناک جلوش وامیستن.اونا میشه خاطره.طبق اونچه در کتب هست از ایستادن جلوی منجیشان. یک امری که تمام زبانهای جهانو بداند تمام معجزات کل پیامبران رو کند.یعنی  کتاب هم بیاورد که سر همین چالش هست.حالا عیسی مسیح که باید چه کند هر چه کند باید از آسمان باشد امام زمان هم باید 1187 ساله باشد بودا هم چنان چنین. سوشیانت هم که تشخیص آن سر هویت آن کیست. اینگونه در کل همان فراماسونری تا ابد ده بر جهان حکومت میکند و مهره میچیندو  هر کاری هرم بر سر جهان آورد همه هم گویند چه کاری. یا اینقدر پول دارند که جلوشان کسی نتواند به ایستد مخالفت کند حذفش میکنند.البته زرنگن ها میدونن علوم غریبه عالیه دارند اونها مسائلو میدونن مطمنن منجی در جهان باشد بهتر از همه میشناسن به قوت جادوگران و کتب مخفیه. اونم تو فیلم ملک سلیمان دیدید از راه دور زد زن سلیمان رو کشت.منتها میدونن قدرت هر منجی یا شخصی رو .زرنگتر از فرعون هستند.میدونن اگه فلان کارو کنن مثال نه خودشان میمانند نه جهانی که سلطنت کنند.پس اینها گفته شد تا فصل بعد بریم ببینیم کتاب های ادیان چه جواب میدهد برای این دوران و چه در راز هست.آیاتی از کتاب ها .

فانوس-145

پس پلی میزنیم به خدایی در مصر باستان به نام  حورص  یا تلفظ هورس یا حوروس این خدای مصر باستان که میگویند همان عیسی مسیح هست. در تلقی مطالعه کنندگان.که با جنگ کردن با یک خدای قدرتمند آن زمان او را شکست میدهد و یک چشم خود را هم در این نبرد از دست میدهد و سری شبیه عقاب برداشت شاهینو عقاب بیشتر میشود کیست؟ اولان در خدایان مصر باستان آنکه غلبه کرد بر دیگری میشد خدای قویتر و جایگزین خدایی که شکست میخورد از آن دیگری. پس قدرت خدایان در این نوع خدایان قدرت برتری و شکست دادن هست.چون به شکل انسان بودند با یکسری از مثال شخصی مثل عقاب مانند در آسمان هم هست همان به شکل انسان روی زمین هست.این تنها با دید همان شخص نبوده با دیدن چیزهایی که اون شخص براشون میشده به عبارت دقیق آنچه میشود بر او نهاد بال و کله مثل عقاب میشود خدایی با سر عقاب.جستن کوبیدن یافتن چیز خوبی هست. آنیکه نجوید فقط متن را دریافت میکند مثاله اما واقعیت مثال شخصی وارد محوطه علمی وبلاگی غیر بشود همه را مثال عکس متن همه کتاب را بخواند بهتر روایت رو دریافت میکند. مثال چهار صفحه کتاب را بخوانی بیست صفحه دیگر را نبینی یا صفحه بیستم را ببینی صفحه صفحات قبل آن را نبینی تنبلی یا ندانستن چه در آنجا هست. میشود گنجینه یا رسیدن در گام درست.شخص عجول تنبل یا ندانم که چیست بلافاصله شاید گارد ذهنی فعال شود. اما شخص رسیده میشود آهام فلان جا فلان عکس فلان کتاب فلان متن درست در میاید.پس حورص در نظر مصریان به یک شخصیت انسان قدرتمند تبدیل شد و رسیدند به اینکه این خدای شکست دهنده هست انسانی که شکست میدهد قوی هست پسر او خدا میشود و پدر و مادر او خدا و قبل آن اگر آنها قدرتمند بودند ما قبل آن خدا بعد آن خدا و تا رسیدن به یکی که میبینید اسم پدر دیگر ندارد براشون اون دیگه قویترین و شکست ناپذیرترین بوده میشود راس خدایان آنها اما راس خدایان مصر چگونه یک نفر پدری دیگر نداشته که الان بیاورند.و چرا در بعد آن یک خدا میشود همان نماد و همان خدای خورشید بال و پر و ادیان دیگر  مثال اگه اهورامزدا را با نماد های خدایان و سیکل جلو رونده خورشید اینها نظر بگیرید و حالا بخواهید بجویید که اهورا مزدا کیست و شاخه های تعریف حالا بال ها و شماره گذاری و اینها ما قبل ان و بعد آن بخواهید پل بزنید به یونان و مصر و جلو روندگی اینها سر در گم میشوید. مثال الله که در اسلام به زبان عربی میشود الله فارسی خدا چرا اینقدر احکام اینها شبیه خدای یهوه به عبری هست.و حالا سختگیری هایی در مسائلی بیشتر در فرمان به موسی نبی حالا بگویند چگونه مسیحیان  اونی که ندونه درست خب این فرمان عیسی هست تو مناظره بوده. اولان ده فرمان اینها تورات مال موسی نبی هست. یهودیان با وجه مختلف یکی عیسی را معلمی خوب میداند که با نقد ها دارد یکی ماشیح نمیداند یکی ها یکی ها اینها دلیلش چیست؟ یا چرا بعضی ها فکر کنند که یهودیان این نظرو درباره عیسی تندتر هم دارند خیلی تندتر مسیحیان میایند و کتاب آنها را میخوانند و بعد یکی بگوید خب نگاه کن عیسی مسیح چه احکامی داده.یا بگویند چرا پس یهودیان کتاب های مسیحیان را نمیخوانند و انجیل ها  یا انهایی هم که میخوانند مثال قبول نمیکنند مگر تغییر دین باشد نه طیف گسترده آن و اشخاصی اشخاص ها و عیسی را اینگونه میگویند.یا تندتر آن بگویند اینها مسیحی نیستند کامله یهودی مسیحی شده هستند که یهودی بیشتر کتاب دارند تا خودشان یا نه اصلان یهودی اصلاحی هستند که مسیحی مینامند خودشان را.یا یکی مخالفت کند سریع بگویند یهودی ستیز هست.حال بخاطر اینکه عیسی و پدر مادرش را اهل یهود بدانند که باز یهودیان گویند عیسی از اسمان گفت آمدم یهودی نیست و ماشیح نیست حکومت هم نخواهد توانست بگیرد چون یهودی نیست و محل تولدش آسمان هست چون گفته از آسمان آمدم.مال اینجا نیست مال آسمانه. ملیت بردار نیست که ماشیح بشه برا ما.یا مطالعه کنند ببینند برسند که داوود در یونان فرزند مسیح بوده.معادله کنند با تمثال و مثال یا بگویند اصلان عیسی که یهوه نمیتواند اصلان برای ما باشد ما اصلان منع چهره داریم.به لحاظ معنوی خدا پرانتز اینها خدا اصلان شکل ندارد و عیسی شکل دارد.و اون حتما یک داوود دیگر بوده که نواختن حیوانات اینها و همه آنچه در داوود پیدا میکنند در او هست.و اون عیسی نیست حتمان از سمت مسیحیت باز چون سلسله مراتب قبل او زیاد هست حالا بخوانید میشود همان.و چه بوده در یونان که مثال یوسف بشود و مریم بشود خدا و داوود هم بشود خدا برای آنها قبل یوسف باز کی بوده. برن تا برسن به یک . و باز در تثلیث اصل ماحصل آن را برداشت از روند رو به جلوی تسلط بر رسیدن به قویتر شدن سه کنند.و الهیات شناسی باستانی آن و غیر آن بشینند هی بالا و پایین کنند و از تو انجیل تنها در بیاورند که باز شبهات چالش میفتد عده ای دچار اینکه اصلان اونو ولش کن من خود عیسی رو دوست دارم.یا من واردش نمیشم چون نمیخوام عقلمو از دست بدم. یا مسیحیت رو. در حالی که در قرآن هم به مسیحیان گفته شده اهل انجیل باید از انجیل حکم کنند.مثال عیسی صد سال بعد مثاله میامد انجیل جدید میاورد آیا انجیل های چهار گانه تایید شده قوت نداشته که بیاورد.حالا اونهایی که تایید نشده قوت کلام توش حس نشده بدعت ها توش حس شده یاکلام شناسان و  میزان پری روح در شخص روح القدس تشخیص دادند که آن اناجیل رسمی نیست انحرافات دارد.و چهار آن را تایید کردند حال مسلمین گویند اسم پیشوای اسلام در انجیل برنابا آورده شده مسیحیان گویند تایید ما نیست یا آنهایی که شباهت فکری مثال شاگردان یهوه که اصل اسم عبری یهوه خدای اسرائیل مینامیدند با آنها هم عقیده در جاهایی اختلاف هم داشته باشند یا مشابه همان تفکرات باشد در همخوانی اینکه مثال الله همان یهوه باشد یا گویند در کتابی رسولی گفته از عیسی که بشنو ای اسرائیل خدای تو من هستم. یا گویند نمیشود عیسی به خدایی غیر ازیهوه خدمت میکرده والا همان مشابهات احکام آنها را جاری میساخته.یا حداقل آن میشده مسائلی را درش یافت که مشابهت داد فهمید اما فرق چیست چون کتب یهود را مسیحیان میخوانند میگویند خب اینها همان سیر و راه را میروند ولی احکام آنها در آنها جاری نیست چالش براشون پیش بیاد تضاد.یا خواستند تایید ماشیح بودن مسیح را در کتب بیابند در کتاب دانیال یا پسر انسان در حزقیال غیر در مزامیر داوود که زبور خوانند در اسلام و قرآن.خب مسلمین گویند در قرآن اگر خدایان دیگر بودند قدرت عرش را میگرفتند و تسلط زمین و آسمان از آنها میشد. میشود همان جنگ و برتری خدایان با دشمنان خود یا هم نام های خود در اساطیر که کهن یونانو مصرو غیر...یا جنگ خدای قدرت در فرزندان یشوعا که اگر بخوانند همان حورص. که تلفیق ایزدیان خدای خورشیدو باز مسیحیان گویند مگر عیسی خدای خورشید بود فقط که مثال ان تاریک شدن آسمان بعد تصلیب.که حالا اختلاف تصلیب در مسیحیت اسلام را باز میکنیم تا حقیقت برسید.در فصلی.پس چگونه عیسی محبت هست که در خدایی قبل خود حورص جنگ میکرده. آیا عیسی در اسرائیل یهود یک چشم خود را از دست نداده طی چه مبارزه ای بوده.خب بگند کمال این خدا بالاتر رفته دیگه جنگ کلامی میکرده فقط باز گویند در لوقا میگوید سلاح تهیه کنید ولی اناجیل سه گانه دیگه نمیگه جز همان که  پطرس شمشیر زد گوش کاهن اعظم رییس آنها را چرا کلام عیسی رو پس شاگردان که  انجام میدادند.یا آن سلاح طبق احکام محبت گفته شده در انجیل سلاح زبان و جنگ کلام هست بله درست هست.اما آیا مسیح کمال بیشتر گرفته در حالت ناسوتی خود.یا نه ره افسانه در آنجاها بوده مخلوط شده.یا نه اصلان مسیح دوبار گفته متولد میشوید  برای کی ها بوده خودش جاویدان داشته هی متولد شده هی دین از سمت آنچه خدای بالاتر قویتر خود بوده میاورده.و چقد مثال شباهت دارد به فلان شخصیت طبق نقوش کهن.یا غیر آن.یا حتمان خدای کودکان در شکم واسطه تولد اصلان خود تولد در کودکان مینامیدند در رسم کهن اساطیری در نام دیگر.یا در زرتشت حلول میکرده در بودا شستن پای بودایی ها چرا راهبان واعظین انها مال آنها را نمیشویند حتما کمال گرفته عیسی یا تخطی شده تحریف یا نه اصلان داستان چیست که در فصل های بعد حقیقت بیشتر را خواهید یافت.

فانوس-144

خب با سیر یک مطالعه کننده دقیق ریزبین که مثال سمت یک دین را مطالعه میکندو عکس های آن دینو برداشت ها و  رسیدن ها هست شخص میگوید ای فلان شخص پیشوا مثال بودا چقدر سخنانی شبیه زرتشت داد آهام زرتشت همان بودا بوده حتما اه چقدر نشانه ها و مسائلی وبرداشت ها و مقایسه ها شبیه عیسی مسیح مثال هست آهام هر دو همون عیسی بودند. اه قبل بعد ادیان بومی نمیدانم ادیان ها چقدر شبیه هم هستند همه یکی بودند.اصلان همه رو یکی آورده.اما حقیقت چیست؟ یا تحقیق ریز و برسی تخصصی میکند روی خدایان مصر و یونان و خدای ملی اسرائیلو خدای اسلامو اه نه خدای یهودیت همان خدای ملی اسرائیل  نیست تنها خدای اسلام هم هست. یا خدای اسرائیل همان پدر در مسیحیت هست.اما وقتی باز تحلیل میکند و میبیند چگونه میشود اینها همه یک خدا باشند چالش میاید در احکام و در شریعت آن دین.یک موعظه گوش میکند یک کشیش میگوید مسیحیت دین نیست یکی میگوید دین هست یک شبان میگوید مسیحیت اصلان ما را از شریعت آزاد میکند و نسخ شده شریعت در تصلیب رفتن مسیح عیسی باز جایی دیگر موعظه میگوید آنها که میگویند دروغ به شما میگویند اتفاقا شریعت احکام دارد و باز شخص مثال نوکیش میگوید شد همان دین مثال قبل اسلام که داشتیم تازه یکجاهایی سختگیری بیشتره تو ازدواج و شوهر یا زن بخواهد بعد آن شخصی را برای زندگی انتخاب کند.یک حکم سنگین مثال دارد که حساب میشود که در آن دین میشد.اول یاد آوردن اینست که یک معلم مادی محاکمه کننده حتما باید باشد معلم قاضی چه کردید یا چه کنیم که نه ماده بلکه داوری نهایی یا همان که در ادیان مثال گناه نوشته میشود خلاف شریعت همان دین هست یا با فطرت انسانی گارد میگیرد حالا همین گارد تاریکی هم کم کم باز میکند اون هم تصرف مغز میکند و شخص تازه میتواند بگوید شدم تاریکی کامل یا ابلیس را قبول داشته باشد شدم صحابه نیروی او یعنی کامله شدم تاریکی به ذهن خود لذت میبرد چون گارد ذهنی قدرتشو از دست داده و چیزی تدافع ذهنی نمیکند.جایی هم که ترس بر او بیاید سریع قلاب تاریکی میاید و میگوید برای خلاصی آن فلان راه هست که صورت مسئله را حل میکند اما آیا تاریکی نجات شما را میخواهد او باتلاق میخواهد در عین حال که شخص فکر میکند دارد در رفاه کامله و حل تمام خطرات توضیح علمی و ساخت محکمو و نمیدانم درست راه رفتنو درست زندگی از نظر لذات دنیوی میکند سراب آنچه اتفاق می افتد را نمیداند که اتفاق تنها برای او نیست بلکه در یک انسان روشنایی معنوی هم اتفاق می افتد اما آیا ترس ماده با ترس پس از ماده برابر هست خیر اصل هر چیزی آنجا و اینجا فقط جسم چون روکش هست باز اصل را دریافت نمیکند چون روح هست که وقتی گارد ماده را از دست میدهد هم قویتر هم حس ها به لحاظ جدا شدن از ماده بسیار زیاد میشود.پس پیشوایان کارشان باید اصلاح بشریت باشد دیگر.باید عاشقانه کار کنند.نه چون فلانی گفت لجشان بگیرد و حکم خود به خودی دهند.بلکه او که میگریزد گرگ هست.و شبا ن نیکو یا پیشوای خوب حکم اون که بالتره رو که نقض نمیکنند برای اینکه کسی از آنها راضی شود از او میشود یک پیشوای دروغین. اگر این کار را کند.بلکه میاید درست حقیقت آن را به آنها میگوید.خوش امدو و بد آمد برایش معنا ندارد در خلق نیازمند خلق نمیکند خود را که فلانی خوشش نمیاد فلانی ها خوششان نمیاید. پس من تغییر بدهم که اگر بدهد که میشود اصطلاح پیشوای دروغین نبی دروغین.چون معامله رضایت آنها را با آنکه در همون دینش بزرگتر هست میداند.حالا گویند تحریف شده دین. اولا باید دانست تحریف چیست. برداشت چیست. علم کتاب چیست.کدام کتاب را میگویند تحریف چرا مثال در پیشوای اسلام گفته شده مریم  مقدس را خدا ندانید. حالا که یوسف نجار هم خدا بوده در خدایان یونان و باستان قدیم.چرا میگیم خداشناسی خدایان اصل نیاز به یک فصل و حتی  بیشتر شاید در آن دارد که باز شود حقیقت آن.خب یک مسیحی بلافاصله با اعتقاد خود میگوید مریم مقدس که برای ما خدا نیست نمیداند یا نجسته ونرسیده.که بازهم میشود نمیداند در جستن یافتن دانستن حقیقت چیست.یا سایر پیروان ادیان دیگر. آیا در یونان خدایان مریم و یوسف خدایان بودند. و حتی  منظور داوود نبی که گفت فرزند خدا هستم تولید اینها کرده چیست چرا داوود مسیح را خدا پدر خود میدانست چون در سیکل خدایان یونان خود داوود هم خدا شمرده میشده.منتها نه با نام داوود و عیسی نه با نام عیسی و یوسف و مریم نه با آن نام.که در خداشناسی خدایان این در فصل بعدی باز میکنیم که چه بوده و حقیقت چیست حقیقت درون آن.